الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
در بین نوسانات قیمتی که هرلحظه در بازار شاهد آن هستیم، هر معاملهگری در بازار برای کسب سود به استفاده از روشها و ابزار متفاوت تحلیلی روی میآورد. الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال یکی از پررنگترین و پراستفادهترین ابزارهای تحلیلی هستند که در بین معامله گران و فعالان بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد.
در بین سبکهای مختلف تکنیکال، معروفترین تکه این پازل، کندلها و الگوهای کندلی و قیمتی هستند که براساس واکنشهای قیمتی به این الگوها در گذشته، معاملهگران انتظاراتی از حرکت قیمت به سمت خاصی را دارند.
تا به حال شده در زمانی که قیمت به یک محدوده قیمتی حمایتی و مقاومتی خاص رسیده باشد، این سوال را در ذهنتان داشته باشید که قیمت به چه سمتی حرکت میکند؟
امروز در این مقاله قصد داریم با بررسی الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال، به قسمتی از این سوال پاسخ دهیم، با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال
به بیان ساده، تحلیل تکنیکال روشی تحلیلی است که براساس بررسی گذشته قیمت، رفتار قیمت را الگویابی میکند و به تحلیلگران و معاملهگران کمک میکند تا روند احتمالی قیمت را براساس یک سیستم تحلیلی، تعیین کنند.
در نتیجه تحلیل تکنیکال مانند دیگر روشهای تحلیلی، یک روش بررسی احتمالات قیمتی است، ما میتوانیم با استفاده از ابزار موجود در این روش، مانند الگوهای بازگشتی، محدودههای مهم قیمتی را مشخص کرده و جهت بعدی قیمت را حدس بزنیم.
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
کندلها از دو بخش بدنه و سایه تشکیل شدهاند، قدرت یک کندل صعودی یا نزولی به فاصله نقطه باز شدن تا بسته شدن کندل بستگی دارد. در تصویر زیر میتوانید بخشهای یک کندل صعودی و یا نزولی را ببینید.
open: قیمتی که در کندل در آن شروع به ثبت شده است.
Close: قیمتی که در پایان تایم فریم به ثبت رسیده باشد.
Shadow: قیمت در بین زمان باز شدن تا بسته شدن کندل آن قیمتها را نیز لمس کرده است.
یکی از مهمترین عواملی که مفهوم الگوهای کندلی را تعیین میکند، شکل باز شدن و بسته شدن کندلها و نحوه کنارهم قرار گرفتن کندلهای قیمتی است. به عنوان مثال درصورتی که یک کندل نزولی ضعیف (ضعیف به این معنا که نقطه باز شدن ۱۲ دلار باشد و قیمت تا ۱۰ دلار ریزش کرده باشد، ولی فروشندگان نتوانسته باشند قیمت را بیشتر از این کاهش دهند و کندل در همان ۱۰ دلار بسته شده باشد، بنابراین کندل نزولی ما از بدنه کوچکی برخوردار خواهد بود) داشته باشیم، و کندل بعدی در عین صعودی بودن، بسیار قوی بسته شود (قوی به معنای فاصله زیاد بین باز شدن و بسته کندل صعودی) میتوانیم این برداشت را داشته باشیم که قدرت فروشندگان کاهش پیدا کرده، و خریداران قدرت بیشتری در بازار دارند که توانستند چنین کندلی را در بازار ایجاد کنند.
به عنوان مثال در کندل بالا، از چپ به راست شما شاهد کندل ضعیف تا قوی هستید. در اولین کندل از سمت چپ، قیمت در همان قیمتی که باز شده، بسته شده است. فاصله زیاد بین باز و بسته شدن نشان از جنگ بزرگی بین خرس ها و گاوهای بازار دارد و نشان از قدرت خریداران، در کندل صعودی قدرتمند، و قدرت فروشندگان در کندل نرولی دارد.
انواع الگوهای قیمتی
- الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال: این الگوها خبر از ادامه دار بودن روند دارند، در صورت مشاهده این الگوها در سطوح مهم معاملهگران را برای ادامهدار بودن روند امیدوار میکنند.
- الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال: این الگوها باعث متقاعد شدن معاملهگران به برگشت قیمت پس از مشاهده این الگوها میشود.
الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال
قبل از شروع هر توضیحی باید بدانید این الگوهای قیمتی شامل مجموعهای از حرکتهای قیمتی هستند، و مهمترین نکته درباره تشخیص این الگوهای قیمتی، سطوح مهمی است که در آن تشکیل شده اند.
بنابراین با توجه به سطوحی که الگوها را شناسایی میکنید، اهمیت الگوهای قیمتی را مشخص میکنند.
- الگوی سر و شانه کف و سقف (Head and shoulder)
- الگوی سقف و کف دوقلو
- الگوی سقف و کف سهقلو
- الگوی کنج نزولی (Falling Wedge)
- الگوی کنج صعودی (Rising Wedge)
در ادامه این مقاله، هر یک از این الگوها را باهم بررسی کرده و با جزئیات آن آشنا میشویم.
1- الگوی سر و شانه کف و سقف
در ادامه به بررسی دو نوع الگوی سر و شانه خواهیم پرداخت. این الگوها در سطح حمایتی و مقاومتی بازار رخ خواهند داد، ضمن بیان این نکته که هرچه تایمفریمی که در آن الگو را پیدا میکنید بالاتر باشد، اعتماد به آن الگو و تغییر روند بیشتر میشود.
نام گذاری این الگو به دلیل شباهت به سر و شانه انسان است، بزرگترین سقف یا کف، سر نامیده میشود و دو سقف یا کف کوچک تر نیز شانه و خط ممتد متصل کننده آنها گردن نامیده میشود.
الگوی سروشانه سقف برگشتی
یک سطح مقاومتی را در نظر بگیرید که قیمت پس از یک روند صعودی به آن میرسد، در اولین واکنش اصلاحی قیمت، شاهد شکلگیری قیمت به شکل v کوچک برعکس خواهیم بود، این اولین مرحله از شکلگیری این الگوی برگشتی است.
در مرحله دوم شاهد تلاش بیشتر خریداران برای شکست سطح مقاومت و صعود هرچه بیشتر قیمت خواهیم بود، بهطوریکه قیمت میتواند سطح مقاومتی را شکسته و چند کندل قدرتمند نیز بالای سطح مقاومتی ثبت کند. در ادامه این جنگ همچنان فروشندگان قدرت بیشتری به نسبت خریداران در بازار دارند و با افزایش فشار فروش شاهد ریزش قیمت خواهیم بود، در این مرحله شاهد شکل گیری قیمت V برعکس خواهیم بود که به تعبیری قسمت «سر» این الگو نام دارد که بزرگترین بخش الگو نیز هست.
آخرین تکه از این پازل، در آخرین تلاش ناکام خریداران برای شکست سطح مقاومتی به شکل یک v برعکس که قسمت شانه نهایی این الگو را تکمیل میکند خلاصه میشود.
پس از تکمیل این الگو، انتظار داریم فروشندگان با قدرت هرچه بیشتر، روند قیمتی را در دست گرفته و باعث ریزش هرچه بیشتر قیمت شوند.
نحوه معامله:
نکته: با اتصال خط مشترکی بین سر و شانهها میتوانید خط گردن را رسم کنید (خط نقطه چین رسم شده در پایین سر و شده که فلش آبی نیر تا آنجا رسم شده).
- ورود: در سبک کلاسیک شکست خط گردن و با تایید یک پیوت (Minor ) (در تاییدهای مطمئنتر پس از شکست منتظر پولبک هستیم) میتوانید ورود کنید که در تصویر نیز ناحیه ورود مشخص است.
- تارگت: فاصله سر تا گردن (فلش آبی رنگ بالایی) تارگت نهایی این الگو است، اما براساس سیستم معاملاتی خودتان میتوانید با کمک سقف و کف های روند قبل از این الگو نیز برای خودتان تارگت های قابل اطمینان تری را ترسیم کنید.
- حد ضرر: قبل از سقف آخرین شانه، شما با ترکیب این الگو در سبک عرضه و تقاضه به عنوان مثال می توانید حدضرر خود را قبل از نزدیک ترین ناحیه عرضه بگذارید.
الگوی سروشانه کف برگشتی
این الگو همانند الگوی سروشانه سقف، از دو v یا به تعبیری شانه و یک روند قیمتی V شکل یا سر، تشکیل شده است.
تنها تفاوت این الگو با الگوی برگشتی قبلی، سطح حمایتی است که در آن تشکیل میشود. در این الگو ما شاهد تلاش فروشندگان برای شکستن سطح حمایتی و ریزش هرچه بیشتر هستیم، اما در صورت تشکیل این الگو، به دلیل مفهوم بازگشتی آن، معاملهگران انتظار برگشت قیمت از روند نزولی به صعودی را دارند.
نکته: در این الگو بسیار مهم است که بخش سر، بزرگتر از دو شانه باشد و نباید شیب تشکیل کل الگو بسیار شدید باشد.
نحوه معامله:
نکته: برای رسم راحت تر از ابزار Head and shoulder می توانید استفاده کنید که در ابزار تریدینگ ویو موجود است.
- ورود: این ورود نیز همانند قبلی پس از شکست خط گردن و با تایید یک پیوت مینور (در تاییدهای مطمئن تر، پس از شکست منتظر پولبک هستیم) است، و حتی با ترکیب با نواحی عرضه و تقاضا میتوانید نرخ برد این الگو را بالاتر ببرید.
- تارگت: فاصله سر تا گردن (فلش آبی رنگ بالایی) تارگت نهایی این الگو است، اما براساس سیستم معاملاتی خودتان میتوانید با کمک سقف و کفهای روند قبل نیز برای خودتان تارگتهای قابل اطمینانتری را ترسیم کنید.
- حد ضرر: قبل از سقف آخرین شانه، شما با ترکیب این الگو در سبک عرضه و تقاضا میتوانید حدضرر خود را قبل از نزدیکترین ناحیه تقاضا بگذارید.
2- الگوی سقف و کف دوقلو
الگوی سقف و کف دوقلو یکی از الگوهای دیگر بازگشتی در تحلیل تکنیکال است. این الگوی قیمتی از دو قله (High) و دو کف (Low) تشکیل شده است که به صورت متوالی رخ میدهند. الگوی سقف و کف دوقلو معمولاً به عنوان یک الگوی بازگشتی در بازار شناخته میشود و میتواند به تشخیص تغییر جهت روند قیمت به معاملهگران کمک کند.
الگوی کف دوقلو برگشتی
مهمترین نکته درباره این الگوی برگشتی، دو مرحلهای بودن آن و هماندازه بودن آن است. مانند الگوی سر و شانه بازگشتی سه مرحلهای نیست، و هیچ یک از روندهایش بزرگتر از دیگری نیست، بلکه کاملا برعکس، شرط یک الگوی کف دو قلو کف بازگشتی هماندازه بودن و بدون شیب بودن است.
در الگوی بازگشتی کف دوقلو، در یک سطح حمایتی شاهد دو تلاش ناکام فروشندگان بازار هستیم که به شکل V قابل مشاهده هستند، احتمال ایجاد یک روند صعودی پس از تشکیل این الگو وجود دارد، شما به عنوان یک معاملهگر با قرار دادن نقطه ورود پس از شکسته شدن الگو، در جهت صعود قیمتی میتوانید معامله خود را آغاز کنید. در این استراتژی حدضرر شما پایینتر از سطح حمایتی که قدرت برگشت دادن قیمت و تشکیل الگو را داشت، قرار میگیرد.
نحوه معامله:
- نکته: با اتصال خط مشترکی بین دو کف موجود می توانید خط گردن را رسم کنید(خط نقطه چین رسم شده مشکی).
- ورود: با شکست خط گردن و دقیقتر با دیدن پیوت مینور و یا پولبک.
- تارگت: فاصله یک کف تا گردن (تفاوتی ندارد کدام کف چون کفها نباید باهم تفاوت اندازه زیادی داشته باشند).
- حد ضرر: قبل از کف، شما با ترکیب این الگو در سبک عرضه و تقاضا میتوانید حدضرر خود را قبل از نزدیک ترین ناحیه عرضه بگذارید.
الگوی سقف دوقلو برگشتی
یک سطح مقاومتی را میبینید، قیمت در پایان یک روند صعودی تلاش میکند تا سطح بعدی را نیز شکسته و به سطوح قیمتی بالاتری دست پیدا کند. فشار فروش از سوی فروشندگان، بسیار بیشتر از قدرت خریداران است و هر تلاش خریداران منجر به شکست و تشکیل V برعکس در نمودار قیمتی میشود.
نحوه معامله:
- با اتصال روند مشترکی بین دو کف موجود میتوانید خط گردن را رسم کنید(خط نقطه چین رسم شده مشکی).
- ورود: با شکست خط گردن و دقیق تر با دیدن پیوت مینور و یا پولبک.
- تارگت: فاصله یک کف تا گردن (تفاوتی ندارد کدام کف، چون کفها نباید باهم تفاوت اندازه زیادی داشته باشند).
- حد ضرر: قبل از کف، شما با ترکیب این الگو در سبک عرضه و تقاضا به عنوان مثال میتوانید حدضرر خود را قبل از نزدیک ترین ناحیه عرضه بگذارید.
3- الگوی کنج نزولی (Falling Wedge)
پس از یک لگ صعودی در چارت، شاهد تشکیل یک روند نزولی (سقف و کفهای پایینتر) خواهیم بود که در بین دو روند حمایتی و مقاومتی مثلثی مانند در حال تشکیل الگوی برگشتی کنج نزولی هستند.
برخلاف روند فشرده نزولی که پس از این لگ صعودی درحال تشکیل است، اما این الگو باعث برگشت قیمت از این روند نزولی ایجاد شده میشود. معاملهگران با قراردادن نقطه ورود پس از اولین پولبک قیمتی صعودی بعد از شکست این کنج، و یا بدون انتظار برای پولبک، وارد یک معامله برای خرید میشوند.
حدضرر برای چنین معاملهای، پایینتر از آخرین کف تشکیل شده در این کنج نزولی است. تارگت قیمتی بالاترین سقف که در واقع اولین سقف در این کنج نزولی است.
نحوه معامله:
- با اتصال سقف و کفهای صعودی به یکدیگر شما میتوانید یک مثلث صعودی را بعد از یک لگ صعودی رسم کنید.
- ورود: پس از پولبک و یا ثبت یک پیوت مینور بعد ار شکست روند حمایتی این الگو.
- تارگت: براساس کفهای پیوتی داخل الگو و نقطه آغازین ترسیم این الگو میتوانید تارگت بندی کنید، اما تارگت نهایی پیوت اولی آغاز لگ صعودی این الگو است.
- حد ضرر: قبل از آخرین سقف قبل از شکست در این الگو.
- نکته: شما با ترکیب این الگو در سبک عرضه و تقاضا به عنوان مثال میتوانید حدضرر خود را قبل از نزدیک ترین ناحیه عرضه بگذارید.
4- الگوی کنج صعودی (Rising Wedge)
برای معامله این الگوی بازگشتی، نیاز است تا پس از یک لگ نزولی قیمتی یک روند صعودی ببینید که در یک کنج، از سمت دو روند که نقش حمایتی ومقاومتی فشرده کننده قیمت را دارند، مشاهده کنید.
این الگوی بازگشتی با اینکه در کنج مثلثی خود روندی نزولی را جای داده است اما پس از شکست کنج نزولی روبه بالا، ما شاهد بازگشت روند از حالت نزولی به صعودی و در جهت ادامه لگ صعودی خواهیم بود.
نحوه معامله:
- با اتصال سقف و کف های نزولی به یکدیگر شما میتوانید یک مثلث نزولی را بعد از یک لگ نزولی قوی رسم کنید.
- ورود: پس از پولبک و یا ثبت یک پیوت مینور بعد ار شکست روند مقاومتی این الگو.
- تارگت: فلش های آبی که اشاره به سقف های پیوتی داخل الگو و نقطه آغازین ترسیم این الگو میتوانید تارگت بندی کنید، اما تارگت نهایی پیوت اولی آغاز لگ نزولی این الگو است.
- حد ضرر: قبل از آخرین کف قبل از شکست در این الگو.
- نکته: شما با ترکیب این الگو در سبک عرضه و تقاضا به عنوان مثال میتوانید حدضرر خود را قبل از نزدیک ترین ناحیه عرضه بگذارید. و حتی خود این الگو را در نواحی عرضه و تقاضا بیابید.
جمعبندی
در انتهای این مقاله که سعی شد نگاهی به الگوهای بازگشتی داشته باشیم، لازم به ذکر است بدانید، این الگوها همانطور که در ابتدا اشاره شد از مجموع کندلها تشکیل شدهاند. بنابراین میتوانید تصور کنید که حتی در الگوهای کندلی دوتایی و یا سهتایی نیز چنین الگوهای بازگشتی نیز وجود دارند.
برای مطالعه و یادگیری مقاله «کندلهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال» مقالات بعدی ما را دنبال کنید.
و این نکته مهم را به خاطر داشته باشید که تحلیل تکنیکال تنها یک روش الگویابی قیمتی است که خطاهای خودش را نیز دارد و به همین دلایل است که معاملهگران حرفهای بازار همیشه به حدضرر و سیستم مدیریت ریسک و معامله خود پایبند هستند.
سوالات متداول
1- با این الگوها به تنهایی میتوان معاملات سودده داشت؟
سوده بودن یک معاملهگر همیشه روی برگه و با ترکیب انبوهی از الگوها و روشهای تحلیلی سادهتر و ممکنتر از واقعیت بوده است. اما واقعیت همیشه چندگام تلختر از آن چیزی است که روی کاغذ معامله میکنیم. استفاده از الگوها به تنهایی نمیتواند برای شما با سود همراه باشد، اما برای کمک به کشف ساختار و احتمالات برآمده از تحلیل کلاسیک میتواند موثر باشد.
2- تفاوت معامله با الگوهای بازگشتی و پرایس اکشن چیست؟
الگوهای بازگشتی و ادامه دهنده به صورت کلی از اجزا اصلی تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند. اما پرایساکشن تمرکز ویژهتری برروی تحلیل کندلها دارد و براساس تحلیل خود کندلها و با نگاه تککندلی به روند، سعی در یافتن بهترین نقطه ورود دارد.
اما بهصورت کلی پرایساکشن مرحلهای پیچیدهتر است در صورتی که تحلیل تکنیکال کلاسیک سادهترین و البته پایهایترین، جز تحلیل تکنیکال است.